شیرین تر از عســـــل
نفس مامان بازم اومدم بنویسم ازت که این روزا از دیوار میری بالا ! اینقدر هم لجبازی که اگه بهت
بگم نکن دوباره تکرارش میکنی و منم نگاه میکنی ببینی چی میگم ولی من و بابا کلی به کارات میخندیم.
دیروز از بیکاری زیاد رفتی زیر کنسول
همه جارو هم نگاه میکردی
بعدم اومدی دوربین و ازم بگیری به قول خودت دودین
هر چند وقت به بازی کردنت تنوع میدی که اسباب بازیهات برات خسته کنند نشه
اینجا خودتو لوس کردی
بازم داری میای که دوربین و بگیری
اینم چند ساعت بعده اینجا بابا تازه اومده بود و برای اولین بار دید که اینجوری میشینی و بازی میکنی
کلی خندید بهت محو تماشای تلوزیونی
وقتی غذا درست میکنم از بس گریه میکنی میزارمت رو کابینت ولی مگه تو یه جا اروم میشینی
عاشق اینی که بری زیر چادر بشینی یا دراز بکشی وقتی هم میری چادر شاید نیم ساعت هم بدون
حرکت بشی و دوروبرو نگاه کنی جالبه که اصلا تکون نمیخوری فقط میخندی
اینجاهم داری میخندی
این عکسو 1 دقیقه بعد اون گرفتم ببین هنوز همون حالتی
_ وقتی میخوایم بریم بیرون بهت میگم برو تلوزیون خاموش کن که بریم سریع میری خاموش میکنی و میای
که بغلت کنم
_ به پتو میگی پـَپـــــو
_ هرجا پارک ببینی میگی تا تا یعنی تاب تاب
_ وقتی آب میخوای میری جای آب سرکن و میگی ابَ
_ هرجا عینک ببینی سریع میری برمیداری و میگی عَنَ
تمام زندگی ما حسنا تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه و 25 روز و 13 ساعت و 56 دقیقه و 0 ثانیه سن دارد :.