تمام زندگی ما حسناتمام زندگی ما حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

حســــــــــــــــنا عشـــــــــ♥ــــــــق مامان و بابا (✿◠‿◠)

روزانه

1392/9/9 17:10
نویسنده : مامانی
469 بازدید
اشتراک گذاری

اصلا باورم نمیشه وارد نی نی وبلاگ شدما!!!

گفته بودم که اگه بتونم هرروز واست روزانه هاتو مینویسم تو وب البته امروز و بدون عکس های

روزانت باید پست بزارم اخه معلوم نیس کابل دوربین و چیکار کردی ...

صبح:

 ساعت 10از خواب بیدار شدی ولی من هنوز خوابم میومد چون به لطف تو تا صبح اصلا نمیتونم

 بخوابم من دراز کشیده بودم و هی با من ور میرفتی تا بلند شم وقتی هم بلند میشم کلی ذوق

 میکنی...

صبحانه برامون تخم مرغ با روغن محلی پختم 3تا تخم مرغ پختم که فکر کنم 2تاشو تو خوردی !

نوش جونت ولی خوراکت از من بیشتره ناگفته نمونه که این تخم مرغ به راحتی پخته نمیشه از

اول تا اخرش باید گریه کنی و بگی مَ  مَ تا پخته بشه بعدم که اماده میشه اول میگی دا (داغه) و

 فوتش میکنی کم کم که شکمت سیر میشه گیر میدی به قاشق و تا وقتب بهت ندم یکسره

میگی اشو (قاشق) وقتی هم که سیر میشی بایدحتما بری ماشین لباسشویی رو خاموش

روشن کنی تا مطمئن بشی سالمه و کار میکنه ...میدونم چه مشکلی با ایستادن من تو

اشپزخونه داری تا از کنارت پامیشم گریه میکنی ناهارو به سختی درست میکنم چون همش گریه

میکنی...دیگه تا وقتی بابا بیاد یکم رو اعصابی

ظهر:

وقتی بابا میاد تا درو باز میکنه تو سریع فرار میکنی که بابا بیاد دنبالت و بوست کنه اگه یکم دیرتر

 بیاد دنبالت جیغ میزنی بعدم که میری بغلش سرتو میزاری روشونش و خودتو لوس میکنی.

موقع غذا خوردنم که واست تو ظرف خودت غذا میریزم ولی نمیخوری میای تا با ما غذا بخوری

 تواین فاصله هم چند بار ماشین لباسشویی رو روشن خاموش میکنی که از سالم بودنش

مطمئن بشی.بعد از غذاهم که بابا میخواد استراحت کنه حتما باید باهات بازی کنه که بابا به این

بازی میگه بازی قبل خواب .واخرم یه خواب راحت تا 5 یا 6 بعداز ظهر

بعد از ظهر:

تا الان که من دارم مینویسم خوابی همینطور که ظهر به زور میخوابونیمت باید به زورم بیدارت کنیم.

واسه شب هم بابا قراره مارو ببره منطقه

این عکسم یادم رفته بود بزارم وقتی ببینی درکیفم بازه کنجکاویت گل میکنه

1

2

 

تمام زندگی ما حسنا تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه و 8 روز و 23 ساعت و 18 دقیقه و 52 ثانیه سن دارد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان آرمينا
9 آذر 92 19:40
خاله از تو كيف مامان چي ميخواي آرمينا هم اگه كيفم رو ببينه همه وسايل رو خالي ميكنه و توش رو ميگرده
مطهره
9 آذر 92 20:42
قربونت برم که به فکر وسایل خونه ای و از سالم بودنشون مطمین میشیعاشققققققققققققتم شیطون من
خاله کمیل و کیان
10 آذر 92 2:54
مامان مهدیس برگشته خبر داری
مامان فرنيا
10 آذر 92 11:00
كيف مامان را ميريزي بيرونچي توشه هرچي پيدا كردي با من نصف ميكني؟
مامانی
پاسخ
یک عاشقانه آرام
10 آذر 92 12:16
شما عشق میباشی خصوصی
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم خوندم....
مامان حنانه زهرا
11 آذر 92 2:54
وای عزیزم دخمل منم خیلی شیطونه .میدونم چی میکشی.قربونش برم به کی رفته؟
sana
12 آذر 92 1:53
سلام مامانی.خوبی؟حسنا جون چه وروجکی شدها. عکس جدید گذاشتم سر بزن
مرمر
13 آذر 92 1:49
سلام عزیزم وایی خدا چقد تو دخملی بزرگ شدی مامان بی معرفتت که دیگه مارو فراموش کرده اما تو منو یادت نره ها وایی عزیزم عاشق این مطمعن شدن از لباسشویی شدم
معصوم/مامان جان جان فاطمه
14 آذر 92 0:10
اي شكمو نوش جونت كاش فاطمه من هم تخم مرغ دوست داشت اصلا لب نميزنه مامانش خب اين ماشين لباس شويي رو از برق بكش ديگه چه كاريه