بازم خونه خاله...
امروزم طبق معمول اومدیم خونه خاله ملیحه تا پست جدید بزارم دیگه با سرعت ایترنت خودم اصلا نمیتونم
وارد نی نی وبلاگ بشم.البته وقتی هم که تو بیدار باشی اصلا نمیشه پای لپ تاپ بشینم...
قبل اینکه بیایم توخوابیدی و منم با لباس تو خونه اوردمت بیرون دیگه زود بیدار شدی...
توراه رفتن بابا یه سر رفت محل کارش کارداشت و مارو رسوند قسمت الاچیق ها تا تو یکم بازی کنی
کلی هم کیف کردی برا خودت...
به قول خودت داشتی دَ دآ نگاه میکردی
جدیدا گیر میدی به کلید پشت در که دربیاری ببری تو پریز برق کنی
وقتی زودت نمیرسه دربیاری گریه میکنی و میگی کی (کلید)
حسنا عاشق سیب زمینی...
غذا که خوب نمیخوردی ولی سیب زمینی هروقت برات درست کنم خوب میخوری
حسنا عاشق عموپورنگ...
عموپورنگ و هروقت برات بزارم میری جلو تلویزیون و نگاه میکینی
حسنا عاشق ماشین لباسشویی...
هروقتم که ماشین خاموشه میری دکمه هاشو فشارمیدی
حسناعاشق خرابکاری...
جدیدا دستت رو کابینت میرسه و هرچی رو کابینت باشه برمیداری
تو خونه وقتی تنهاییم همش قیافت همینجوریه و یکسره نق میزنی چون حوصلت سرمیره
وقتی بهت میگم حسنا بخند ازت عکس بگیرم اینکارارو میکنی البته این یکی دیگه لبخند نیس
یه شب رفتیم پارک و گذاشتیم خودت بازی کنی کلی کیف کردی
کلمات جدید
آ له = خاله
پا پا=دمپایی
تپک = کپک
پا = پایین
جوجه = چوچو وقتی بهت میگم چو چو چی میگه صداتو نازک میکنی و میگی دیک دیک دیک
طو طو = طوطی
گیلی گیلی = همون قلقلک خودمون
دودِ = دوربین
دَ د آ = دریا
بیبی = بینی
عَپی = عمو پورنگ
عمَ = عمو
داغ = داغه
نا = ناف تا بهت میگم نافت کو لباست و میکشی بالا و انگشتت و میکنی تو نافت
دَس = دست
اَ مام = حمام
یِ دو دِ تار پَ = 12345
تمام زندگی ما حسنا تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه و 6 روز و 22 ساعت و 8 دقیقه و 41 ثانیه سن دارد