راه افتادن قند عسل مامان +کلمات جدید+ شیطنتها
حسناگلی مامان بالاخره بعد از کلی تمرین و زمین خوردن راه افتادی البته الان 1 هفته ای هست که خوب راه میره
خیلی هم خوشحالی که حتی یه لحظه یه جا بند نمیشه از وقتی راه افتاده منم کمتر اذیت میکنی دیگه
کاری به من نداره.
حسنای مامان راه رفتنت مبارک
ولی باز چند شبه نمیدونم چی شده که هر 1 ساعت یا هر نیم ساعت پا میشی و شیر میخوری و منم تا
صبح نمیتونم بخوابم.
راستی روز دخترم که گفتم جشن بود و همه ی همکارای باباهم بودن و گفته بودن به دخترا جایزه های
نفیسی میدن منم خوشحال شدم و رفتیم نوبت هدایا شد و اول از دخترای 9سال شروع کردن و بهشون
پارچه ی چادر دادن3تا بیشتر نبودن به دخترای 4سال به بالا هم عروسک دادن نوبت به شما کوچولوها
که رسید یه هلی گوپتر دادن از اینایی که نخشو میکشی حرکت میکنه منم که منتظر جوایز نفیس بودم
بگذریم....
شماهم که یه جا بند نمیشدی یه بار میرفتی پیش بابا یه بارم میامدی پیش من یه بارم میرفتی پی
فضولی و هرکی گوشی دستش بود میخواستی بگیری خلاصه خیلی بهت خوش گذشت آخرم شام
دادن مثلا جوجه کباب اصلا خوشمزه نبود
کلمات جدیدی که یاد گرفتی
- دیشب عمو علی خونه بود و شما برای اولین بار گفتی عمو
- طاها رو میگی طاه
- وقتی آب میخوای میگی آب بعضی وقتاهم میگی آپ
- به دوغم میگی آب هرچی هم بهت میگم دوغه بازه میگی آب
- تا غذا میبینی میگی مَ مَ
- تا آیفون میبینی میگی آپ
- وقتی میخوایم بریم بیرون میگی بیم یعنی بریم
- تا بچه ی کوچولو میبینی میگی نَ نَ یعنی نی نی
- وقتی چیزی میخوای میگی بده بعضی وقتاهم میگی بودّه
چند روز پیش داشتم واست شعر میخوندم بعد بهت گفتم ببعی میگه بع بع ...
بعد بهت گفتم حسنا ببعی میگه؟؟؟شما گفتی بــــــــــــــَ بــــــــــــــــَ
بغد گفتم هاپو میگه هاپ هاپ
بهت گفتم هاپو میگه؟ هاپ آپ...
الانم هروقت ازت میپرسم زود جواب میدی
قربون حرف زدنت برم من
بریم سراغ عکسها
با کفشهات نمیتونستی راه بری کفشهاتو در اوردم تا راحت راه بری
اینجا گذاشتم هرکاری دوس داری بکنی شماهم از خدا خواستی و برگشتی ببین من کجام و شما کجا رفتی
با اینا خیلی قشنگ بازی میکنی خودت نداری اینم مال طاهاست
اینم بقیه فضولیات
اینجا آبارو ریخته بودی و بازی میکردی
همیشه توخونه تا چادر یا زیر انداز ببینی میندازی روسرت و راه میری منم روسری واست اوردم که زیر پات
گیر نکنه بیفتی
احتمالا دیگه این اخرین پست باشه تا تولدت ....
تمام زندگی ما حسنا تا این لحظه ، 11 ماه و 18 روز و 4 ساعت و 52 دقیقه و 26 ثانیه سن دارد
دیرنوشت 19/6/92:بابایی یه نرم افزار نصب کرده خیلی جالبه صورت و هرجور که بخوای میتونی ارایش کنی چند تا
از عکساتو درست کردیم که کلی خندیدیم
حسناقبل از عمل زیبایی
بعد از عمل