من با تو چکار کنم!!!
سلام عسل مامانی
ماشالا کلی واسه خودت فضول شدی دیگه وقتی بیداری نمیتونم بیام نت آخه به هرچیزی دست میزنی وقتی میبینی من یا بابایی پای لپ تاپیم سریع خودتو میرسونی و دستتو میزنی رو کیبرد دستتو میگیرم ک نزنی با اون یکی دستت مانیتورو میکشی پایین دیگه موندم با تو چکارکنم دیروز رفتم تو اشپزخونه ک ظرفارو بشورم دیدم رفتی .....بعدم تا منو میبینی میخندی و ب کارت ادامه میدی
بعدش گذاشتمت ی گوشه و دوباره رفتم ب کارم برسم ک دیدم رفتی سراغ قرص...بابایی قرص خورده و سرجاش نذاشته
قرصم ازت گرفتم دیگه چیزی نبود باهاش ور بری حالا چشت ب دوربینه
نمیدونم چرا با اسباب بازیهات بازی نمیکنی و همش با گوشی و کنترل و .....بازی میکنی
حالا فضولی های دیگه....
ی روزم با جعبه ی دستمال کاغذی بازی میکردی نمیدونم از کجا برداشته بودی یهودیدم گریه شدی وقتی اومدم پیشت دیدم دستمال تو دهنته و داری سکسکه میکنی منتظر بودی دستمال و دربیارم از دهنت
این عکسم مال 1هفته پیشه ک دایی مهدی خونه بود من داشتم غذا درست میکردم بابایی و دایی هم مشغول بازی فوتبال کسی حواسش ب شما نبود کلی واسه خودت کیف کردی
داشتی با شال من بازی میکردی بس ک باهاش ور رفته بودی رفته بود رو سرت و نمیتونستی درش بیاری گریه میکردی و من و بابایی کلی میخندیدیم
من و از زیر شال میدیدی و میچرخیدی ب طرفم ک شال و بردارم از روی سرت
اینم شاهکاری بعدی خوردن کاغذ
فقط همین 2 تیکه رو ازت گرفتم یکی تو دهنت بود یکی هم تو دستت بقیشم فک کنم نوش جان کرده بودی
عشق بازی با سیمی این کابل ب تلوزیون وصله نمیدونم چ جوری در اورده بودیش
یه روز ک از بس فضولی کردی و نمیذاشتی به کارام برسم روسری پیچیدم دورت اولش ک خوشت اومد فک کردی دارم باهات بازی میکنم
ولی بعدش کم کم داشتی گریه میشدی
این پست و با خیال راحت گذاشتم آخه شما هنوز خوابی
7ماه و 11روز و 16 ساعت و.....