تمام زندگی ما حسناتمام زندگی ما حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

حســــــــــــــــنا عشـــــــــ♥ــــــــق مامان و بابا (✿◠‿◠)

انگشت سوخنه ی مامانی

1391/10/28 18:13
نویسنده : مامانی
668 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام گل دخملم دیشب انگشتم با بخار غذا سوخت و تاصبح ازشدت سوزش نتونستم بخوابم زحمت خوابوندن شماهم افتاد گردن بابایی شماهم که 3.4 شبه واسه خوابیدنت خیلی اذیتمون میکنی من که کم کم دارم از دستت دیوونه میشم....پماد سوختگی هم نداشتیم تو خونه تا صبح انگشتم تو لیوان اب سرد بود.صبح که انگشتمو نگاه کردم دیدم تاول زده

اینم عکسش  1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مهسا مامان مرسانا
28 دی 91 23:40
خدا بد نده عزیزم

مراقب باش

اوه اوه پس مرسانا که انگشتش سوخته بود بخار چی کسیده بچم

ان شاالله بهتر بشی

میبوسمت حسنا گلی


اره مال مرسانا تاولش خیلی بدبود
مل مل
29 دی 91 21:06
اخ دستت سوخته خدارو شکر
خدیجه جون!
2 بهمن 91 10:45
سلام ممنون ازحضورتون.خیلی خوشحال شدم.ازنی نی خبرندارم ولی ویارم شدیده و اذیت میکنه. خدادخترنازتونو حفظ کنه . متقابلا لینکتون کردم راست گفتی اسم دخترت خدیجه حسناس؟!
مامان بهراد
3 بهمن 91 13:50
اول فكر كردم انگشت حسنا جونه كلي بهت بد و بيراه گفتم شرمنده يهو ترسيدم ولي بعداً كه دقت كردم ديدم انگشت يه آدم بزرگه بيشتر مراقب خودت باش


شما لطف داری به من.....خوبه نوشتم انگشت مامانی