تمام زندگی ما حسناتمام زندگی ما حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

حســــــــــــــــنا عشـــــــــ♥ــــــــق مامان و بابا (✿◠‿◠)

بازم خونه خاله...

  امروزم طبق معمول اومدیم خونه خاله ملیحه تا پست جدید بزارم دیگه با سرعت ایترنت خودم اصلا نمیتونم  وارد نی نی وبلاگ بشم.البته وقتی هم که تو بیدار باشی اصلا نمیشه پای لپ تاپ بشینم... قبل  اینکه بیایم توخوابیدی و منم با لباس تو خونه اوردمت بیرون دیگه زود بیدار شدی... توراه رفتن بابا یه سر رفت محل کارش کارداشت و مارو رسوند قسمت الاچیق ها تا تو یکم بازی کنی  کلی هم کیف کردی برا خودت... به قول خودت داشتی دَ دآ نگاه میکردی جدیدا گیر میدی به کلید پشت در که دربیاری ببری تو پریز برق کنی  وقتی زودت نمیرسه دربیاری گریه میکنی و میگی کی (کلید) حسنا عاشق سیب زمینی... غذا که خوب...
7 آذر 1392

14ماهگی و بازم شیطونی

سرعت اینترنتم خیلی پایینه هروقت میام نت کلی اعصابم خورد میشه چند روز پیش رفتیم  خونه ی خاله ملیحه و عکساتو اونجا بابایی اپلود کردم منم الان دارم برات مینویسم البته این دفعه ی چهارمه که دارم ویرایش میکنم پست و چون چند بار بخاطر پایین بودن سرعت اینترنت  قطع شد. قبل هرچیزی 14 ماهگیت مبارک البته بازم پیشاپیش  خیلی دوست دارم لحظه به لحظه ی کاراتو واست اینجا یادگاری بزارم ولی نمیشه چون هم  سرعت نت پایینه هم خودت نمیزاری پای لپ تاپ باشم خیلی دوست دارم هرروز و واست  بنویسم.... ایشالا که بتونم.... یه شب قبل اینکه بریم خونه ی خاله  ساعت 3:30بارون شدید   باری...
30 آبان 1392

بعد چند وقت....

السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین. فرا رسیدن ماه عزاداری سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین بر تمام عاشقان و عزادارانش تسلیت باد. سلام به حسناگلی مامان... حدودا یه 15 روزی میشه که نیومدم وبت اخه سرعت اینترنتم درحد حلزونه الانم کلی صبر کردم تا باز شد توهم که اینقدر شیطون شدی که کسی نمیتونه کنترلت کنه... جدیدانم مثه طوطی من و باباهرچی میگیم به زبون خودت تکرار میکنی مامان و بابا رو خوب میگی بیشتر کلمات و فقط اولشون و میگی باشه رو میگی...
14 آبان 1392

13ماهگی جیگر طلا

حسنای عزیزم فقط اومدم پیشاپیش  13 ماهگیت و بهت تبریک بگم دفعه ی بعد با یه پست کامل میام... فردا میریم خونمون و در اولین فرصت یه پست کامل از فضولیات و شیرین کاریات میزارم عزیزدلم 13 ماهگیت مبارک تمام زندگی ما حسنا تا این لحظه ، 1 سال و 30 روز و 23 ساعت و 55 دقیقه و 41 ثانیه سن دارد ..... ...
30 مهر 1392

مسافرت...

  سلام به حسناگلی مامان... تقریبا یه 15 روزی میشه که تو وبت مطلب نذاشتم که مقصرم خودتی بس که شیطونی...  2روز بعد تولد با عزیزجون اینا اومدیم خونشون بابایی مارو رسوند و خودش رفت و قراره فردا دوباره بیاد همون روز اول سرماخوردی  و خیلی اذیتم میکردی ولی بعد کم کم  خوب شدی الانم که اینقدر بهت خوش میگذره که دیگه بابایی رو فراموش کردی  خیلی دختر بیمعرفتی هستی...  صبح که پامیشی با بابابزرگ میری تو حیاط  و همونجا مشغول خرابکاری میشی و از منم یادی نمیکنی آخرم به زور میارمت تو خونه. عاشق بابابزرگی و همش باهاش بازی میکنی اینجاهم مشغول بازی با بابابزرگی    دیگه هرکی ب...
14 مهر 1392

عزیزانم تولدتان مبارک....عکسهای تولد حسنای عزیزم

سلام به همه ی دوستهای عزیزم اول از همه ممنون که بخاطر تبریکاتون و هدیه های  مجازیتون شرمندمون کردین ایشالا بتونم جبران کنم ....و در آخرم ببخشید که یه مدت نتونستم  بهتون سربزنم چندتا از دوستام سوالاتی پرسیدن که واقعا وقت جواب دادنشون و نداشتم  ببخشید چند تا اسم اون نرم افزار آرایش صورت و خواستن اسمش اینه  Perfect365 . مامان مهدیس عزیزم از توهم شرمنده ام عزیزم چند بار اومدی و سوال پرسیدی نتونستم  جوابت و بدم ببخشید بابت هدیه مجازیتم ممنون ولی کدشو گذاشتم نمیدونم چرا عمل نکرد مامان یاسمن و محمد پارسای عزیزم که تو وبشون پیشاپیش مارو شرمنده کردن مرسی ...
4 مهر 1392

راه افتادن قند عسل مامان +کلمات جدید+ شیطنتها

حسناگلی مامان  بالاخره بعد از کلی تمرین و زمین خوردن راه افتادی  البته الان 1 هفته ای هست که خوب راه میره خیلی هم خوشحالی که حتی یه لحظه یه جا بند نمیشه از وقتی راه افتاده منم کمتر اذیت میکنی دیگه کاری به من نداره. حسنای مامان راه رفتنت مبارک ولی باز چند شبه نمیدونم چی شده که هر 1 ساعت یا هر نیم ساعت پا میشی و شیر میخوری و منم تا  صبح نمیتونم بخوابم. راستی روز دخترم که گفتم جشن بود و همه ی همکارای باباهم بودن و گفته بودن به دخترا جایزه های  نفیسی میدن منم خوشحال شدم و رفتیم نوبت هدایا شد و اول از دخترای 9سال شروع کردن و بهشون  پارچه ی چادر دادن3تا بیشتر نبودن به دخترای 4سال به بالا هم عروسک دادن نو...
19 شهريور 1392

چه زود گذشت...

دیگه داریم کم کم به روز تولدت نزدیک میشیم و من و بابایی کلی خوشحالیم که داری 1 ساله میشی چند مدته تو فکرمه که بیام و عکسهای نوزادیت و بزارم ولی با وجود تو وروجک مگه میتونم ماشالا خیلی  فضول شدی و کلی چیز جدید یاد گرفتی... الان قشنگ میتونی بوس کنی و بیشتر لب میدی وقتی من و بابا باهات بازی نمیکنیم خودت میای و مارو بوس میکنی و ماهم که فقط ذوق میکنیم. دیروز بابایی رفت بیرون و شما پشت سرش خیلی گریه کردی وقتی از بغلم گذاشتمت پایین و منم نشستم دستم و بوس کردی و گفتی بیم!!! آخه مگه چقدر بزرگی که این همه مکر و اصول یاد داری؟ وقتی به بابا گفتم چیکار کردی خیلی خندید. تو خونه خیلی راه میری البته داری خیلی تلاش میکنی که خوب راه  ...
15 شهريور 1392

سرماخوردگی حسنا+چند تا سوال

سلام به همه مامانی های گل الان این شکلیم  4 شبه شب تا صبح نخوابیدم اخه حسنا سرما خورده و تا صبح نمیتونه  راحت بخوابه منم تا صبح باید باهاش بیدار بمونم 1هفته پیش آقای پدر سرماخورد و هنوزم خوب  خوب نشده حسنا هم که تو این مدت همش میچسبید به باباش تا اونم مریض شد با اینکه شوهری خیلی هم مراعات کرد ولی اخرم حسنا مریض شد. دعا کنید زودتر خوب بشه اخه خیلی  اذیت میکنه واسه خوابش . یه چیز جدید حسنا یاد گرفته که وقتی میگه من و باباش کلی میخندیم ..وقتی به گوشی من یا  شوهری اس میاد یا زنگ میخوره حسنا سریع برمیگرده و میگه کی؟یعنی کیه؟! مامانی ها بچه های شما هم اینطوری هستن؟بگید من چیکار کنم 1 _حسنا خ...
7 شهريور 1392